May 20, 2019

مدیریت زنجیره تامین سبز

معیارهای مدیریت زنجیره تامین سبز GSCM برای توضیح برنامه ریزی سبز، کنترل مواد و جریان های اطلاعاتی خارجی، مورد انجام پایان نامه استفاده واقع شده اند. محققان، این شاخص ها را به استراتژیک، بین سازمانی، و کیفیت خدمات داخلی، تقسیم بندی کرده اند که چالش انتخاب تامین کننده سبز و خرید برای بهبود رقابت پذیری شرکت را مد نظر قرار می دهد.

وی و قاضی (2005)، هفت فاکتور بحرانی را در تحقیقشان برای مدیریت محیطی شناسایی نموده اند: تعهد مدیریت ارشد، مشارکت کل کارکنان، آموزش، استفاده از محصولات و طراحی فرایند سبز، مدیریت تامین کنندگان، ارزیابی، و مدیریت اطلاعات. چو و چانگ (2008)، سیستمی را پیشنهاد نموده اند که گزینه های تامین کنندگان را که از استراتژی مدیریت زنجیره تامین SCMاستفاده می کند برای شناسایی شاخص های صلاحیت تامین کننده، ارزیابی می کند، و مدل حاصل، امکان می دهد که تصمیم گیرندگان، عوامل ریسک تامین کنندگان منفرد را به فرایند تصمیم گیری نهایی وارد نمایند.

بعلاوه، ژو و همکاران (2008)، مجموعه ای از اقدامات GSCM را در نظر گرفته اند که برای مدیریت لجستیک سودمند است، که شامل کاهش بسته بندی و ضایعات، ارزیابی تامین کنندگان بر اساس عملکرد زیست محیطی، توسعه محصولات دوستدار طبیعت، و کاهش انتشار کربت مربوط به حمل و نقل کالاها می باشد. والکر و دی سیستو و مک بین (2008)، مدیریت زنجیره تامین سبز GSCM ی را ارائه نموده اند که تمام جنبه های LCA، از استخراج مواد خام در فازهای طراحی، تولید و توزیع تا استفاده از محصولات توسط مصرف کنندگان و دفع محصول در پایان LCAرا پوشش می دهد.

از این رو، یک تامین کننده سبز، برای برآوردن معیارهای GSCM توسط شرکت و برای تعیین پایداری تامین کننده لازم است.

این پژوهش ها، مشتریان، تولید کننده، و تامین کنندگان را با هم در بررسی جنبه ها و معیارهایشان، دخیل ننموده اند.

در پایان، عملکرد اقتصادی، دلیل مهمی برای این موضوع است که چرا شرکت های تولیدی بدنبال بکارگیری اقدامات زیست محیطی هستند. مطالعات قبلی، نشان می دهد که موفقیت در پرداختن به مسائل زیست محیطی، میتواند فرصت های جدیدی برای رقابت و را هاهی جدید برای افزودن ارزش به هسته اصلی کسب وکار و اقدامات زیست محیطی، فراهم نماید.

برای مثال، GSCM های داخلی و خارجی، روابط مثبتی با عملکرد اقتصادی سازمانی بعنوان جزئی از پیشنهاد های برد-برد دارند. یک رویکرد خرید آگاهانه بلحاظ طیست محیطی، باید سازگار با نیازهای مشتری و همچنین مقررات باشد. مطالعات بسیار اندکی وجود دارد که این ساختارهای حلقه بسته و باز را برای حل یک راه حل خاص، بکار می گیرد. تئوری مجموعه فازی، به ابهام زبانی می پردازد که برای بیان شاخص های کیفی استفاده می شود، درحالیکه ANP روابط وابستگی متقابل را در نظر می گیرد.

چن و پالراج (2004)، اظهار داشتند که تمرکز مشتری، اولویت رقابتی، خرید استراتژیک، و حمایت مدیریت ارشد، بطور مستقلی مرتبط هستند؛ توجیه این استقلال ها مشکل است و این ادعا، استدلالات مختلفی در میان پژوهش ها بدنبال داشته است. این رویکرد، استانداردهای محیطی ای را در خط مشی های خرید برای تامین کنندگان وضع می کند که انتخاب تامین کننده، ارزیابی، و توسعه روابط را شامل می شود. برخی پژوهش ها، انتخاب فروشنده از دیدگاه های مدیریتی محیطی به ملاحظات کیفی و کمی را بررسی می کند. از این رو، جنبه های این پژوهش، کنترل فرایند (AS1)، مشارکت تامین کننده (AS2)، تمرکز مشتری (AS3) و حمایت مدیریت ارشد (AS4) را پیشنهاد می کند. این رویکرد، مرتبط ترین فعالیت ها، اجزا، و مشخصاتی را که بعنوان معیار در ادبیات GSCM بچشم می خورد، یکپارچه می سازد.

کنترل فرایند (AS1) به معنی تمرکز بیشتر بر اقدامات آگاهانه محیطی، شامل کاهش منابع، حذف ضایعات، بازیافت و استفاده مجدد،خالص سازی، و جایگزینی مواد بدن تغییر مشخصات مواد است.

این جنبه شامل کاهش استفاده از آب تازه و افزایش بازیافت پذیری (C1)؛ کاهش انتشار مواد سمی و خطرناک (C2)؛ کاهش انتشار گازهای گلخانه ای  (c3)؛ کاهش مقدار ضایعات سمی تولید شده (C4)؛ و کاهش ضایعاتی است که بوسیله تامین کنندگان مواد/خدمات طرف قرارداد ایجاد می شود (C5).

جانسون 2009، مجموعه ای از معیارها را شناسایی کرده است که بر موفقیت مشارکت تامین کننده (AS2) تاثیر دارد و با بحث درباره مضامین در حال ظهور بصورت زیر استنباط می نماید: ایجاد یک مسیر ممکن برای برون سپاری برای ارزیابی چرخه زندگی مواد و بسته بندی همراه با مشارکت تامین کننده(C6)، شکل دهی شراکت محلی بین تامین کنندگان (C7)؛ افزایش دوام محصولات (C8)؛ افزایش درصد محصولاتی با خط مشی های بازیافت (C9)؛ و کاهش نرخ محصولات معیوب یا افزایش نرخ راندمان محصول (C10).

افزایش نرخ بهبودهای پیشنهادی توسط کارمندان در کیفیت، سلامت اجتماعی و محیطی و عملکرد ایمن (C17)؛ استفاده از نوآوری های فناورانه بعنوان راه حل اصلی برای افزایش پایداری(C18) ؛ و استفاده از طرحی که در آن تمام محصولات سبز بتواند تجزیه، استفاده مجدد و بازیافت و عاری از مواد خطرناک باشد (C20)، تاکید دارد. مدیریت ارشد، به توازن بین مزایای بلندمدت و کوتاه مدت در عملیات کسب وکار تاکید دارد.

جدول 1، شرحی از این پژوهش درباره جنبه ها و معیارهای مورد نظر ارائه می کند. این ارزیابی، یک مساله MCDM معمول است که بر مبنای جنبه ها و معیارهای مختلف بوده و درباره معیارهایی بحث می کند که مرتبط با GSCM است. این ارزیابی باید بطور خاص مرتبط با تعیین این موضوع باشد که چه جنبه ها و معیارهایی، شرکت را قادر به پایداری در بلندمدت نموده است

جدول 1

معیارهای پیشنهادی GSCM

هدف

جنبه ها

معیارها

مدیریت زنجیره تامین سبز







کنترل فرایند (AS1)





مشارکت تامین کننده (AS2)





تمرکز مشتری (AS3)






حمایت مدیریت ارشد (AS4)





کاهش استفاده از هوا و آب تازه و افزایش بازیافت پذیری (C1)

کاهش انتشار مواد سمی و خطرناک (C2)

کاهش انتشار گازهای گلخانه ای (C3)

کاهش مقدار ضایعات خظرناک تولید شده (C4)

کاهش ضایعات تولید شده بوسیله تامین کنندگان مواد/خدمت طرف قرارداد (C5)

درصد تامین کنندگان مشارکت کننده در ارزیابی دوره زندگی بسته بندی یا مواد خام (C6)

درصد تامین کنندگان محلی (C7)

افزایش پایداری محصولات (C8)

افزایش درضد محصولات با خط مشی های بازیافت (C9)

کاهش نرخ محصولات معیوب یا افزایش نرخ عملکرد محصولات (C10)

حفظ مشتری/ درصد رشد مشتریان موجود (C11)

جذب مشتری: تعداد مشتریان سبز جدید/مجموع درآمد به مشتریان سبز جدید (C12)

رضایت مشتری از طراحی و محصولات سبز (C13)

سودآوری مشتری/تامین کننده از محصولات سبز (C14)

کیفیت خدمت: نرخ شکایت مشتری/تامین کننده (C15)

دستیابی به ساعت از دست رفته کاری صفر بعلت آسیب ها و بیماری (C16)

افزایش نرخ بهبود های پیشنهادی توسط کارکنان در کیفیت، سلامت اجتماعی و محیطی و عملکرد ایمنی (C17)

افزایش آموزش مشتری درباره دانش سبز (C18)

نوآوری فناورانه بعنوان راه حل اصلی برای ناپایداری (C19)

زراحی تمام محصولات سبز بصورت تفکیک پذیر، قابل استفاده مجدد یا قابل بازیافت، بدون مواد خطرناک (C20)

تهیه شده در موسسه انجام پایان نامه Drtahqiq


مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها